«جمعه ها تبلور يادهاي سالهايي است كه من در شهر زادگاهم سپري كرده ام.من همه خاطرات تلخ و شيرين آن ­دوران را از دريچه جمعه ها به ياد مي آورم.وقتي كه از درون جمعه ها به آن روزگار مي نگرم،خاطرات ازياد رفته ام به سرعت جان مي گيرند ومانند يك فيلم سينمايي به طور زنده در جلو چشمانم به حركت در مي آيند .گويي، همين ديروز اتفاق افتاده اند واين همه سال از آنها نگذشته است:طي  كردن كوچه پس كوچه هاي شهر ،گذشتن از كوره راه هاي دشت و صحرا،قدم زدن در كوچه باغها ،و دويدن در دل سبزه زارها ؛ديدن چهره هاي آفتاب سوخته،شنيدن آواز پرندگان و بوئيدن بوهايي كه سالهاست نظيرشان را تجربه نكرده ام.همه اينها در پناه جمعه هاي آن سالها نهفته اند.پس اكنون كه بر آنم تا خاطرات گذشته ام را زنده كنم،به كند و كاو در يادهاي به جامانده از آن جمعه ها مي پردازم »

به نقل از کتاب جمعه ها

دكتر سيف را همه با كتابهايش مي شناسند و خيلي ها تصوير او را نديده اند.علت اين كه دكتر سيف كمتر در ديد رسانه ها قرار مي گيرد چيست؟

من فكر نمي كنم لازم باشد كسي كه كار علمی مي كند چهره اش نمايش داده شود.عالم با آثارش شناخته مي شودو خوشبختانه من با آثارم شناخته شده هستم.

با توجه به اين كه شما در كتاب جمعه ها به دوران قبل از دانشگاه پرداخته اید آیا کتاب جلد دو جمعه ها نوشته خواهد شد ؟

كتاب جمعه ها انعكاس دهنده خاطرات دوران كودكي ونوجواني من و تجارب تلخ وشيرين آن زمان است.جمعه هاي آن سالها براي من بسيار خاطره انگيزند .جمعه هاي سالهاي بعد چندان چنگي به دل نمي زنند.

چگونه شد كه نگارش كتاب جمعه ها را آغاز كرديد؟

سالها بود كه دلم مي خواست خاطرات دوران كودكي و نوجواني ام ونيز وي‍‍‍ژگيهاي زندگي و آداب و رسوم مردم شهر زادگاهم را كه در آن سالها زندگي مي كردند بنويسم. بالاخره فرصتي دست داد واين كار را كردم . در ضمن ، بارها دانشجويانم نسبت به زندگي دوران كودكي من كنجكاوي نشان داده بودند. اين شد كه تصميم گرفتم نمونه هايي ازآن را بله آنها نشان دهم .

دكتر سيف امروز با" احد" دوران كودكي چه فرقي دارد ؟

خيلي فرق كرده ام، اما در اين سن و سال بسياري از اوقات غبطۀ دوران كودكي ام را مي خورم .

چگونه از ديپلم رياضي به سمت روانشناسي تربيتي آمديد ؟

در چند ماهي كه براي معلمي روستا آموزش مي ديديم با متون روانشناسي به ويژه كتاب يكي از استادان سابق دانشسراي عالي تهران آشنا شدم و فهميدم كه روانشناسي خيلي بيشتر از رياضيات مرا ارضاء مي كند.

ويژگيهاي تربيت امروزي را چه مي دانيد ؟

اگر خاطرات تحصيل مرا كه در جمعه ها نوشته ام به ياد بياوريد خواهید دید که ويژگيهاي بنيادي مدارس امروز فرق چنداني با آن زمان ندارند.

چرا رقابت در تحصيل دشمن سلامت رواني افراد است ؟

چون فردي كه با ديگران به رقابت مي پردازد تمام مدت تحت فشار رواني يا استرس است و هدف اصلي تحصيل كه يادگيري و بالندگي و شكوفا شدن استعدادهاست به تقلا كردن براي بردن در يك مسابقه تبديل مي شود.

چرا براي ادامه زندگي به ايران بازگشتيد؟

من براي زندگي به آمريكا نرفته بودم. براي تحصيل رفته بودم . به همين دليل ،به محض فراغت از تحصيل به ايران باز گشتم . من علاوه بر چهار سال اقامت مستمر در آمريكا براي تحصيل در فوق ليسانس و دكتري ،چندين بار ديگر چه پيش و چه پس از انقلاب به خارج سفر كردم ولي هيچ وقت تصميم نگرفتم در خارج از مملكتم زندگي كنم و پشيمان نيستم .

به نظر شما كتابهاي روانشناسي تربيتي در كشور ما در چه سطحي قرار دارند و براي نگارش يك كتاب خوب چه چيزهايي لازم است ؟

ما به زبان فارسي كتابهاي خوب روانشناسي تربيتي داريم ،كتابهاي ضعيف و متوسط هم داريم . من اميدوارم كه به تعداد كتابهاي خوبمان افزوده شود . در باره نحوه ي نگارش كتاب خوب در اینجا نمی شود چیز زیادی گفت. نقشه اي در سر دارم كه اگر فرصتي دست دهد شايد در اين زمينه كاري انجام دهم .

توصيه اي براي دانشجويان امروزي :

اميدوار باشيد و از وقتتان براي كسب علم استفاده كنيد .

زندگي خوب در يك جمله :

زندگي به نظر من به ميل خود زيستن ، تاثير گذار بودن  و احساس شايستگي كردن است .

بعضي از دانشجويان معتقدند كه دكتر سيف با سؤالات آنها برخورد تندي ميكند. نظر شما ؟

بسته به نوع سؤالات است . سؤالهايي هستند كه جوابهاي خوب مي طلبند. سؤالهايي هم هستند كه بهتر است بي جواب بمانند .

آيا علي اكبر سيف شخصيت مغروري دارد ؟

خواندن كتاب جمعه ها جواب اين سؤال شما را مي دهد . 

و سؤالي كه دوست داشتيد پرسيده مي شد ...

پس از انتشار كتاب جمعه ها خيلي ها از من پرسيده اند : " ما فكر ميكرديم كه شما فقط كتابهاي خوب علمي  مي توانيد بنويسيد ،چگونه  توانستيد در يك اثر غير علمي داستان گونه كه در آن بي تجربه بودید موفق باشيد ؟"

جواب ؟

نوشتن يك توانايي تعميم پذير است . من بر اين باورم كه اگر كسي بتواند در يك زمينه اي خوب بنويسد ، در زمينه هاي ديگر نيز مي تواند موفق باشد . البته با كوشش زياد . شايد پذيرفتن اين حرف سخت باشد كه من براي نوشتن كتاب 170 صفحه اي جمعه ها از كتابهاي با حجم دو سه برابر ديگرم بيشتر وقت صرف كردم.

يك بيت شعر :

در رابطه با جمعه ها؟

بله

هر كسي را دامني تر هست، اما ديگران     

 باز مي پوشند و ما بر آفتاب افكنده ايم

رمز موفقيت :

زحمت فراوان همراه با جديت و پيگيري و خودباوری

پيشنهادي براي نشريه همگام با جهان آموزش...

بكوشيد و از سختي ها نهراسيد.

در پایان از شما تشکر می نماییم و امیدواریم همواره روشنگر راه علمی جویندگان دانش باشید.

 تهیه کننده: مهدوی نسب

منبع : شماره ۲ نشریه همگام با جهان آموزش

 

 نوشته زیبای  زیر در روز بزگداشت دکتر سیف د ر دانشگاه علامه طباطبایی توسط دکتر نوروزی خوانده شد

بهتر نیست شادیهایمان را تقسیم کنیم

 

واژه­ها سرگردانند و کلمات میان ذهنم طرحواره­ای می سازند ، بیان احساس آن هم نسبت به کسی که دوستش­ داری سخت است ،    نمی­دانم قلم را کاغذی کنم یا کاغذ را قلمی ، به هر حال برای قلم  و کاغذ فرقی ندارد ، اما برای من متفاوت است زیرا در پهنه کاغد آن هم با قلم (پ) را به داستان اساطیرش یعنی پلیکان بکشاند که از ذره­ذره­های وجودش مایه بر می­گذارد تا جوجه­اش را بزرگ کند و (س) را به سیف که تاروپود فکرش را در پهنای روانشناسی تربیتی به هم می­تند تا در آن دانشجویان رشد کنند ، کاری بس دشوار است شاید 40 سال پیش بود که دانشجویی جوان با چشمانی برّاق را برای گرفتن جایزه شاگرد اولیش دعوت کردند ، همه برایش کف زدند و او با موهای ژولیده اما سیاه ، متفکرانه قدم بر می­داشت تا جایزه­اش را بگیرد و امروز او را می­بینم که با موهای سپیدش قدم برمی­دارد تا باز جایزه بگیرد .

موی سپید را خردش رایگان نداد    این درّ گرانمایه را به درّکتابش خریده است

کوله بارش مملو از دانه­های واژه ، مفهوم ،اصل و قانون است ، چه کوله ­بار شاخص و سنگینی را به دوش می کشد چه راه سخت و طولانی همچنان که از بخارا  تا ری رودکی چنگ زنان ساده دل آمده بود و عاشق شرق و شقایق بود« سیف نیز از نهاوند تا تهران و از تهران تا ایلینیوز و سپس ایران عزیز نامی که برایش مقدس است زیرا هم نام وطن است و هم نام فرزند .

استواری گامهایش را صحرا و کوه می­دانند و تو اگر می­خواهی در راستایش قدم بردار،نگاهش نافذ است و سیلان فکرش دورهای دور را می­بیند عنفوان جوانی­اش را به پای کتاب خم کرده تا بوسه بر دستی نزند و در مقابل کسی به خاطر پستی یا مقامی کرنشی نداشته باشد و این خود چه زیباست و این زیبایی ماندگار .

امید آن که سیف همچون سیف  مولایمان برّا وتوانا باقی بماند تا شادیهایمان را تقسیم کنیم...